۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه

احساس خود معلم اخلاق بینی داریوش سجادی

دیروز عکسی از سرکار خانم گلشیفته فراهانی توسط نشریه فیگارو منتشر شد که باعث شد بعضی از ایرانیان به آن اعتراض کنند که یکی از آنها شخصی به نام داریوش سجادی می باشد که همین نوشته موجب آشنایی من با وبلاگ ایشان شد.بنده اصلا کاری به درستی و غلطی کار خانم گلشیفته ندارم ولی جناب سجادی بنده به عنوان یک هموطن این حق را دارم که از نوشته وبلاگ شما انتقاد کنم و می خواهم به جمله های خودتان که پر از تضاد است نقدی بنویسم.

اول اینکه شما ذکر کرده اید با علم به اینکه می دانید نوشته تان برای آقای بهزاد فراهانی توهین آمیز است و ایشان را مکدر می کند اما نمیتوانید این کار را نکنید! آیا این معرفت شما را می رساند و یا ادب شما را ؟ اگر هر شخصی در خانواده شما که بالای ۱۸ سال سن دارد(همسر، خواهر، فرزند) هر رفتاری انجام دهد مسولیت آن با ایشان است نه شما البته من معتقدم قصد شما از ذکر نام پدر ایشان فقط تحقیر خانواده فراهانی بوده است که این واقعا امری زشت است.

ایرانی عزیز اگر امثال گلشیفته در این مملکت جایزه ای گرفته اند در ابتدا توسط لیاقت و زحمت خود ایشان بوده است لذا شما منت چه امری را بر سر هنرمندان می گذاری؟ ضمن اینکه این جایزه توسط سینما گرانی به ایشان داده شده است که بوسیله حاکمیت خانه شان ، خانه فساد نام گذاری شده و تعطیل شده است بهتر است ببینیم پس از این به چه هنرمندانی جایزه داده می شود. این را اطمینان دارم که اشخاصی با افکار شما تا کنون در بین داوران جشنواره فجر کمتر دیده شده است. این که یک هنرمند در فیلمی بازی کند و جایزه ای بگیرد به هیچ وجه حسن حاکمیت نیست. آیا کسی که در ایران نفر اول کنکور می شود و بعد از ایران فرار می کند و دیگر هم بر نمی گردد چه؟ آیا او هم برای برهنه شدن رفته؟ اما او هم اذعان خواهد کرد که در این مملکت آزادی نیست. اگر بود الان گلشیفته میتوانست در سیمای ملی حاضر شده و پاسخگوی شما باشد.

 این همه دکتر و اندیشمند برجسته ایرانی که هنرمند هم نیستند برای چه حاضر شده اند وطن را ترک کنند، فکر می کنید اگر بستر فعالیت آزاد و سالم بود آنها نیازی به ترک خانه خود داشتند؟ آیا همه آنها می خواستند برهنه شوند که ایران را ترک کردند و هم اکنون مشکلی هم با این عکس ندارند.

دوست عزیز، شما فقط می توانی اگر ناراحت میشوی به این عکس نگاه نکنی و یا در نهایت به انتشار در فضای مجازی ایرانی اعتراض کنی که البته این موضوع خود جای بحث دارد چراکه ایشان طبق عرف حرفه ای و همچنین قوانین فرانسه و حقوق بشر هیچ خلافی نکرده اند و ضمنا از شما هم دعوتی برای دیدن آن نشده بلکه من نمی دانم شما که ظاهرا مسلمان هستید برای چه می نشینید به این عکس نگاه کرده و همچنین به عکس پاملا اندرسون هم نگاه می کنید و اعضای بدن این دونفر را باهم مقایسه می کنید، آیا این در دین شما گناه ندارد؟ علاوه بر آن، اگر همسر جنابعالی ،شما را در حال دیدن این عکسها و مقایسه ها ببیند راضی است؟ مشکل شما با خودتان است.

شما می فرمایید که نمی گویید در ایران دموکراسی کامل وجود داشته است، خب پس اصلا چرا بحث می کنید، حقوق انسانی کم و زیاد ندارد آقا ،هدیه هم نیست ، حق است وقتی نیست، بطور کلی نیست.

آقای عزیز، شما پیام را که نگرفته ای هیچ اقلا بر جسم و ذهن خود مسلط شوید، باور کنید این یک بیماری است که شما تا یک بدن نیمه برهنه ببینید آن را با هنرپیشه پورنو مقایسه کنید و امیال شهوانی خود را درگیر آن کنید، شما بهتر است قدری اطلاعات خود را در زمینه هنر و زیبایی افزایش داده و از آن مهم تر پاک نگریستن را فرا بگیرید.

اگر در ایران آزادی هست چرا شما از وبسایت بلاگر گوگل استفاده می کنید و چرا شما از یک وبلاگ داخلی جهت نشر تراوشات ذهنی خود بهره نمی گیرید. بلاگر که در ایران مسدود است پس حتی در ایران برای شما هم آزادی نیست که از سیستم دفاع کنید؟ آیا در ایران این آزادی هست که بین افکار شما و گلشیفته فراهانی رفراندومی آزاد برگزارشود؟ آیا می دانی اگر شما از بچگی به همراه مادرت و یا هم سن های مونث خودت در استخر شنا می کردید و یا لذت آبتنی آزادانه به همراه دوستان و خانواده خود را می چشیدین، هرگز به این ذهن بیمار گرفتار نمی شدی که همه چیز را با امیال جنسی خودتان قیاس کنید.

متاسفانه ما در این ۳۳ سال از حقوق طبیعی محروم شده ایم و حالا هم به علت فرهنگ غلط آنها را تابو می کنیم. 

بعضی اوقات هست که ما نسبت به برخی رفتارها در جامعه احساس بدی پیدا می کنیم و به آن اعتراض می کنیم، خب این یک حق طبیعی ما در جامعه آزاد است اما باید توجه کنیم که انتقاد باید سازندگی داشته باشه و اعتراض هم بهتره منطقی باشه تا مورد قبول جامعه قرار بگیرد. اعتراضی بیمارگونه هرگز دردی را از فرهنگ ما دوا نخواهد کرد.

۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

راه من برای رسیدن ایران به دموکراسی

به غیر ازبرنده شدن آقای اصغر فرهادی در گلدن گلوب که واقعا غرور آفرین بود، این روزها اخبار خوب کم شنیده میشه که موجب شادی هموطنان بشود، اما هرگز نباید ناامید شد. اعتقاد دارم که مردم کشور ما با دموکراسی هنوز خیلی فاصله دارند اما از طرف دیگر مردم ما بطور نسبی اهل تفکر می باشند لذا من می خواهم به سهم خودم با نوشتن مطالبی انتقادی از خودمون تلنگری به خود و بقیه بزنم بلکه باهم بازهم فکر کنیم بلکه باهم متحد شویم جدای از زبان ،قومیت و هر پارامتر دیگری که بخواهد بین ما ایرانیان اختلاف افکند

من ایران را دوست دارم و بر خلاف خیلی از همسن های خودم ، از ایرانی بودن خجالت نمی کشم و می خواهم سعی کنم درباره مشکلات فرهنگی جامعه خودمان ، اتفاقات و خبرهای روزمره بنویسم و بحث کنم 

من هم از این حکومت فعلی صد در صد ناراضیم و به شدت علاقه مند به تغییر رژیم به روش صلح دوستانه هستم ولی بعضی اوقات که کم هم نیست و متاسفانه احساس می کنم لیاقت ما بیش از این نبود.چرا؟ چون به شدت خودمان را در اتفاقاتی در ۳۰۰ سال اخیر و بخصوص ۳۳ سال اخیرافتاده و به ضرر منافع ملی ما بوده است،مقصر می دانم

منظور من از خودمان، خودم، پدرم، تهرانی های دیگر، کلیه شهروندان ایرانی،پادشاهان قبلی ، رهبر فعلی و ...هرکس که زاده این مرز و بوم است که به نسبت در رسیدن به وضعیت فعلی تقصیر داریم پس ابتدا بایستی سعی کنیم اشتباهات را شناسایی کنیم و از همه مهم تر قبول کنیم که اشتباه کرده ایم و سعی در اصلاح خود بکنیم

من در ابتدا معتقد به اصول انسانی و حقوق بشر هستم و برای همه ادیان و اعتقادات هم احترام می گذارم و اینکه من چه اعتقادی دارم فکر نمی کنم اصلا اهمیتی داشته باشد

من متولد ۱۳۵۵ و بزرگ شده پایتخت هستم، و یادم میاد ابتدای دهه ۱۳۷۰ و بخصوص تا سال ۱۳۷۵  که من وهم سن های  من هنوز حتی اجازه پوشیدن شلوار جین را در دانشگاه نداشتیم و بطور مرتب با هموطنان بسیجی درگیر می شدیم البته به دلایلی که الان خیلی خنده دار به نظر میاد، یادمه به دلیلی شبیه همین یک روز من رو گرفتند و به بسیج منطقه شمال تهران بردند در راه چندین با هموطنان ارزشی بحث کردم و همش می گفتم آخه منم مثل تو ایرانیم منم تهرانیم منم جوانم حالا تو یکطور لباس می پوشی من یک طور دیگه،اما این خیلی مسخره هست که من و تو سر این موضوع باهم دشمنی کنیم که البته بابت این حرفها چندتایی سیلی خوردم اما هنوزم سر حرفم هستم و لباس که هیچی ، هیچ چیزی نباید باعث بشه که ما مردم باهم دشمنی کنیم ،که ما ایرانیان باید همه باهم باشیم و اختلاف سلیقه یکدیگر را تحمل کنیم ،نسبت به هم گذشت کنیم و همدرد باشیم

فقط اینطور میشه ایران را از این وضعیت نجات داد و همه و همه به خودمان ربط دارد و اولین مانع ما در رسیدن به دموکراسی و آزادی افکار خودمان است که بهتر است بازنگری شود